دو چیز آدم را به بی راهه می کشاند ،

ماندن در گذشته

و

تفکر به آینده .

اشو

نوشته های دیگران()

نالیدن بلبل ، ز نو آموزی عشق است

هرگز نشنیدم ، ز پروانه صد ا یی

حزین

نوشته های دیگران()

شروع کن ،

شروع را

شروع را شروع کن .

شروع می رباید

شروع جذب می کند

می کشاند

می برد

می آورد

شروع باور می دهد

شروع دل می دهد

متولد می کند

زنده می کند

شروع  تمام می کند .

شبانه

نوشته های دیگران()

اینجا بودن

اینجا ماندن

اینجا شدن

شنیدن

بوییدن

اینجا نوشیدن

نوشاندن

پیر شدن

اینجا مردن

خاک شدن

نطفه شدن

و باز به دنیا آمدن .

شبانه

نوشته های دیگران()

 در تمامی راه ها

سنگ هایی افتاده است

پاره سنگ هایی

تکه های تیزی

ریگی

برای پرتاب کردن

یا بر آن ، فرو غلتیدن .

در تمامی راه ها

سنگ هایی افتاده است

که وا می داردمان

تا آهسته گام برداریم

بایستیم

به افتادگان یاری دهیم

تا چون ما

باز ایستادن را بیاموزند .

مارگوت بی کل

نوشته های دیگران()

دوست می داشتم که زمان به عقب باز می گشت

و من دوباره این راه را می پیمودم

همین راه ، همین مسیر

بی پیچ و خمی کمتر یا بیشتر

بی نشان و علامتی بیشتر یا کمتر

همین شیب ، همین فراز

اما

در پیمودن دوباره ی این راه ، این مسیر

نگاه می کردم به بالا

به پایین

این سو ، آن سو

می ایستادم جایی

لختی ، اندکی

شاید .

(شبانه)

نوشته های دیگران()

منجمی به خانه در آمد ، مردی بیگانه دید با زن او به هم نشسته .

دشنام گفت و فتنه و آشوب بر خاست . صاحبدلی که بر این واقف شد گفت :

تو بر اوج فلک چه دانی چیست

چون ندانی که در سرای تو کیست

سعدی

نوشته های دیگران()

یارب تو یکی یار جفا کارش ده

یک دلبر بد خوی جگرخوارش ده

تا بشناسد که عاشقان در چه غم اند

عشق ده و شو قش ده و بسیارش ده

مولاناجلال الدین محمد

نوشته های دیگران()

آمد شبی برهنه ام از در

چو روح آب

در سینه اش دو ماهی و در دستش آینه

گیسوی خیس او خزه بو ، چون خزه به هم .

احمد شاملو

نوشته های دیگران()

گنجیشک من رفت

پر زد و رفت

اما من

مانده ام هنوز

مانده ام

هم چنان

بی نشان ...

شبانه

نوشته های دیگران()

آغوش
شراب
لب
دارکوب
پای کوبی
معرفت
زندگی
نیا یش
قا نع شدن
بهشت
[عناوین آرشیوشده]